فقط خدا
کاش...
کاش در دلم زندانی می ساختم بی پنجره. و تو را تو را که در قلبم لانه کرده بودی زندانی می کردم. کاش حتی نمیگذاشتم روزنه ای از دلم باز باشد تا حتی یک ذره هم از درونش خبر داشته باشی. افسوس که قلب من زندان ندارد. افسوس که قلب من سراسر پنجرست. قلبم بزرگ است و روشن. و درون آن ...... افسوس که این دنیا آنقدر زشت است که مجبوریم قلبمان را زندانی کنیم.
کاش در دلم زندانی می ساختم بی پنجره.
و تو را
تو را که در قلبم لانه کرده بودی زندانی می کردم.
کاش حتی نمیگذاشتم روزنه ای از دلم باز باشد
تا حتی یک ذره هم از درونش خبر داشته باشی.
افسوس که قلب من زندان ندارد.
افسوس که قلب من سراسر پنجرست.
قلبم بزرگ است و روشن.
و درون آن ......
افسوس
که این دنیا آنقدر زشت است که مجبوریم قلبمان را زندانی کنیم.
نوشته شده در دوشنبه 89/12/2 ساعت 11:31 عصر توسط پرین + لینک ثابت نظر
درباره ی ما
منوی اصلی
آخرین مطالب
پیوند های وبلاگ
آرشیو
امکانات
جدیدترین قالبهای بلاگفا
جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ