فقط خدا
دلم بدجور پره!!!
مدت هاست که روی گلویم را بغضی گرفته مدت هاست که از بازگو کردنش حراسانم ولی باید نوشت باید گفت باید این بغض کهنه را ترکاند نکند این بغض راه نفسم را ببندد اما این جا چه کسی محرم است چه کسی هست که با شنیدم دردم به فکر آزارم نیفتد از نگاه هایی که دروغ می گویند بیزارم از انسان هایی که این روز ها خود را دوست می پندارند بیزارم کاش میشد بالهایم را باز کنم کاش میشد ازین شهر صد رنگ پرواز کرد به انتهایی بی رنگی ها آنجا که هیچ دروغی نباشد آنجا که دوست دشمن نباشد
مدت هاست که روی گلویم را بغضی گرفته
مدت هاست که از بازگو کردنش حراسانم
ولی باید نوشت
باید گفت
باید این بغض کهنه را ترکاند
نکند این بغض راه نفسم را ببندد
اما این جا چه کسی محرم است
چه کسی هست که با شنیدم دردم
به فکر آزارم نیفتد
از نگاه هایی که دروغ می گویند بیزارم
از انسان هایی که این روز ها خود را دوست می پندارند بیزارم
کاش میشد بالهایم را باز کنم
کاش میشد ازین شهر صد رنگ پرواز کرد
به انتهایی بی رنگی ها
آنجا که هیچ دروغی نباشد
آنجا که دوست دشمن نباشد
نوشته شده در شنبه 90/5/29 ساعت 9:41 عصر توسط پرین + لینک ثابت نظر
درباره ی ما
منوی اصلی
آخرین مطالب
پیوند های وبلاگ
آرشیو
امکانات
جدیدترین قالبهای بلاگفا
جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ