فقط خدا
نبودنت...
چه بی پایان است روزهای نبودنت... چه تکراری است ساعت های ندیدنت... و چه خسته کننده تک تک ثانیه های بدون تو می ترسم ازین که شانه های ناتوان احساسم نتواند تحمل این همه درد را داشته باشد می ترسم زیر بار این هجران بی پایان کم بیارد جسم خسته و بی جانم تنها از تو میپرسم ای معبود من کی تمام میشود این هجران طولانی که تنها تو می توانی آن را تمام کنی
چه بی پایان است روزهای نبودنت...
چه تکراری است ساعت های ندیدنت...
و چه خسته کننده تک تک ثانیه های بدون تو
می ترسم ازین که شانه های ناتوان احساسم نتواند
تحمل این همه درد را داشته باشد
می ترسم زیر بار این هجران بی پایان
کم بیارد جسم خسته و بی جانم
تنها از تو میپرسم
ای معبود من
کی تمام میشود این هجران طولانی
که تنها تو می توانی آن را تمام کنی
نوشته شده در دوشنبه 89/12/9 ساعت 8:2 عصر توسط پرین + لینک ثابت نظر
درباره ی ما
منوی اصلی
آخرین مطالب
پیوند های وبلاگ
آرشیو
امکانات
جدیدترین قالبهای بلاگفا
جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ